در این گوشه پارک، چند بانو روی نیمکتهایی به موازات یکدیگر نشستهاند اما از رفتار و کلامشان مشخص است جای امنتر و دنجی برای گفتگو و تفریح میخواهند. جایی مختص یک تفرج زنانه.
آموزش php، شیراز/ سمیه انصاریفرد: هوای خنک و مطبوع، زیر سایه سار درختان سر به فلک کشیده و سرسبز، نوید آمدن روزهای بهاری را میدهد و بوته گل ها با جوانههایشان، به استقبال فصل سرسبز سال رفتهاند.
افراد مختلف از هر قشری، در گوشه گوشه پارک به چشم می خورند. گوشه خلوتی را انتخاب کردم که مشرف به فواره آب است و حرکت دیدنی و موزون آب را به نمایش میگذارد.
سه نیمکت به موازات یکدیگر در آنجا قرار گرفته که بانویی به همراه دختر نوجوانش در یکی از نیمکتها، کنار یکدیگر نشسته بودند.
زن جوان مکدر به نظر می رسد و این حالت، از فضایی که در آن قرار گرفته، قدری عجیب به نظر میرسد.
جعبه شکلاتی که به همراه داشتم را به رسم ادب و تعارف به سمت آنها بردم.
زن جوان هنوز مکدر بود و با چهره ای در هم به سمت زمین ورزشی نگاه میکرد.
دختر نوجوان رو به مادر، سئوالش را تکرار میکند: چی کار کنم؟ بالاخره بروم یا نه؟ من برای دوچرخهسواری و اسکیت، همراه شما اومدم پارک.
و مادرش که عبور چند پسر جوان را در محوطه زمین ورزشی مشاهده کرده، رو به دختر پاسخ میدهد: نه، اینجا جای مناسبی برای اسکیت و دوچرخه سواری تو نیست.
قرارهای دوستانهای که کمرنگ شد
حرفشان که به اینجا رسید، تا حدی به دلیل ناراحتی زن پی بودم و پرسیدم: از همین موضوع ناراحت هستید؟
و زن میگوید: قبلاً پارک بانوان در مجاورت باغ جنت مستقر بود و ما هفتگی یا حداقل ماهیانه به همراه جمعی از دوستان یا زنان فامیل به آنجا می رفتیم و یک روز را به استراحت و گردش اختصاص میدادیم اما این گردش، اختصاصی بود چون آنجا برای نوع پوشش و ورزش کردن راحت بودیم اما چند سال است که آن باغ تعطیل شده است.
حرفمان به شرایط شغلیاش میرسد. کارمند یکی از ادارات است اما عقیده دارد زن، چه شاغل چه خانهدار به یک جای دنج برای گردش و تفریح نیاز دارد